English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3377 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
a terrific time U زمان معرکه
an outstanding time U زمان معرکه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he is a terrible worker U معرکه میکند درکارکردن معرکه است در........
cheerleaders U معرکه گیر
To be terrific . To perform a feat. To do wonders . To do it gorgeously . U معرکه کردن
cheerleader U معرکه گیر
something else <idiom> U معرکه بودن
killjoy U خرمگس معرکه
killjoys U خرمگس معرکه
he is a prodigy of learning U درعلم معرکه است
We havent got the slightest chance . We are left out . U کلاهمان پ؟ معرکه است
We had a gorgeous dinner . U شام معرکه یی خوردیم
To enter the field . U وارد معرکه شدن
I am left out . I am left out in the cold . U کلاهم پ؟ معرکه است
to be sidelined [player] U از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
sidelines U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelining U ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time of blowing U زمان دم
simultaneously U در یک زمان
synchronous U هم زمان
timed U زمان
synchrone U هم زمان
clock U زمان
tempos U زمان
timepiece U زمان
strokes U زمان
clocks U زمان ها
time-piece U زمان
times U زمان
terming U زمان
termed U زمان
term U زمان
thitherto U تا ان زمان
coinstantaneous U هم زمان
stroked U زمان
date U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
stroking U زمان
period U زمان
dates U زمان
away U از ان زمان
yet U تا ان زمان
cycle time U زمان
periods U زمان
stroke U زمان
tempo U زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
whene'er U هر زمان
time consuming U زمان بر
time-consuming U زمان بر
zeitgeist U زمان
cotemporaneous U هم زمان
time U زمان
orthogenesis U جبر زمان
nonsynchronous U ناهم زمان
length of time U طول زمان
passtime U زمان گذارستون
chronometer U زمان سنج
chronograph U زمان نگار
light load period U زمان بار کم
chromometer U زمان سنج
leisure time U زمان اسودگی
non productive time U زمان مرده
multiplication time U زمان ضرب
makeup time U زمان جبران
lapses U گذشت زمان
lapsing U گذشت زمان
man and boy U از زمان بچگی
maximum duration U زمان حداکثر
lost time U زمان مفقوده
loading time U زمان بارگیری
lapse U گذشت زمان
mean time U زمان متوسط
load time U زمان بارکردن
whoopee U زمان خوشی
linkage time U زمان پیوند
microcycle U واحد زمان
miscellaneous time U زمان متفرقه
maintenance period U زمان تعمیرات
response time U زمان پاسخ
response time U زمان واگنش
relief time U زمان استراحت
present tense U زمان حال
relaxation time U زمان اسایش
regression time U زمان برگشت
reflex time U زمان بازتاب
reference time U زمان مرجع
chronoscope U زمان سنج
response time U زمان واکنش
searching time U زمان جستجو
scheduling queue U صف زمان بندی
scheduler U زمان بند
running time U زمان رانش
run time U زمان اجرا
civil time U زمان عرفی
rise time U زمان خیز
clk U زمان سنج
chronoscope U زمان نما
return perion U زمان برگشت
recurrence interval U زمان برگشت
recovery time U زمان بهبود
preparation time U زمان تهیه
physiological time U زمان فیزیولوژیکی
prescription U مرور زمان
timing U زمان گیری
prescriptions U مرور زمان
period of concentration U زمان تمرکز
peace time U در زمان صلح
preterit U زمان ماضی
production time U زمان تولید
production time U زمان ساخت
reasonable time U زمان معقول
chronophobia U زمان هراسی
timing U زمان بندی
timing U زمان احتراق
timing U زمان سنجی
retention time U زمان بازداری
reaction time U زمان واکنش
peace time U زمان صلح
lead time U زمان پیشگیری
down time U زمان تلف
down time U زمان توقف
down time U زمان بیکاری
distribution time U زمان توزیع
dilation of time U اتساع زمان
dilation of time U انبساط زمان
development time U زمان توسعه
delay time U زمان تاخیر
inlet time U زمان ورود
acceleration time U زمان شتاب
dwell idling time U زمان هرزگردی
effective time U زمان موثر
execution time U زمان اجرا
time lag U زمان مرده
time lag U زمان تاخیر
time lags U زمان مرده
time lags U زمان تاخیر
equilibrium time U زمان تعادل
connect time U زمان اتصال
ephemeris time U زمان تقویمی
ephemeris time U زمان نجومی
access time U زمان دستیابی
delay allowance U زمان تقسیم
adverb of time U فرف زمان
cycle time U زمان سیکل
all crash U زمان فوریت
allocated time U زمان نامی
cycle time U زمان دوره
correlation time U زمان همبستگی
cycle time U زمان تناوب
cutting time U زمان برش
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
1 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com